سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، گنجینه و کلید آن پرسش است . پس خدا رحمتتان کند بپرسید که به چهارکس پاداش داده می شود : پرسشگر و گوینده و شنونده و دوستدار آنها . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :14
کل بازدید :144598
تعداد کل یاداشته ها : 51
103/2/7
11:17 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
طلبه سه ساله[57]
سلام یه بچه طلبه ام که با نوای *تو خرابه تک وتنها دختری شبیه زهرا* هم هیئتی شدم هم طلبه هم شهدایی عاشق حاج حسین ومدهوش لبخندشم ودیوانه غروب شلمچه همه آرزوم اینه که : تو خرابه شام بمیرم *روی سنگ قبر من نوشته شه به خط عشق این حسینی بوده واسیر بانوی دمشق*

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

به نام خدا

 

بارون  بارون  بارون

وقتی از همه جا رونده ومونده میشم یا مزار شهدا میرم یا حوزه

امروز از اون روزایی که از همه جا رونده ومونده  به تنها سرپنها ه خستگی هام، حوزه پناه آوردم.... جایی که بهم آرامش میده

و از آدمای دنیا جدام میکنه.....ظهر نرفتم خونه وتنها تو حوزه موندم به حال خودم  و دلم گریه کردم

محرم امسال بدترین محرم عمرم بود اینقد تو دلم بارون غم بارید که غم آقام یادم رفت وشبهای هیئت واسه خودم گریه میکردم تا آقام و این زجرم میده........... منی که بی حاجت میرفتم هیئت وهمه دلخوشیم شنیدن روضه خرابه  شام بود

نمیتونم باور کنم که دهه رو از دست دادم....... باورم نمیشه

التماس چشام میکردم که واسه غربت آقا اشک بریزید نه غم های دلم .......اما خدا ،خودت خبر داری با دلم چه کردن وچقد دارم میسوزم.خودمم خسته شدم ازبسکه از غمهام گفتم

اما خدایا بارون غم تو آسمون دلم داره می باره

خدایا، بنده هات ابرهای غم رو تو آسمون دلم اینقد زیاد کردن که دیگه فقط

بارون،  بارون و بارون

بخدا خسته ام از غم، گاهی اینقد داغون میشم که از ته دل شکایتشون رو پیش تو میارم

می گم نمی بخشم..... دیشب با حاج حسین قهر کردم و هنوز آشتی نکردم..

از همه بریدم ،دیگه هیچکس رو نمیخوام هیچکس.... هرچی خوردم از رفیق بود

دیگه رفیق هم نمیخوام.....حالم خوب نیست همه زندگیم شده حسرت، حسرت نداشته ها و

 از دست داده ها ....دیگه طاقت موندن تو حوزه نداشتم ورفتم مزارشهدا...

یادش بخیر عصر عاشورا با دوستم وشوهرش رفتیم مزارشهدا خداخیرشون بده ..

 

.ازقبل عصر عاشورا دوست داشتم برم اما چون کسی نبود باهاش برم دیگه منصرف شده بودم

وقتی رسیدم رفتم کنار شهید همیشگی و نشستم باهاش حرف زدم

بهش گفتم که با حاج حسین قهرم .....نمیدونم شاید دارم با خودم لج میکنم

اما نه ، ازش دلخورم که فقط بهم لبخند میزنه وهیچی نمیگه

کاش دعوام میکرد ، کاش میزد تو گوشم تا بیدار شم از خواب.........

بارون بارون و بارون


90/9/17::: 11:30 ع
نظر()
  
  

 

سلام خدا بر حسین ویارانش

 

رسید شبی که خیلی ها دربه درشن....رسید شب یتیمی ااای بابا حسین

رسید شب سیلی وصورت نیلی و افتادن از ناقه وپای پر آبله........

امشب رفتم هیئت خداااااااااااااا شکرت بخدا اگه نمیرفتم دق میکردم

با نوای یا رقیه هیئتی شدم و با شعر :

تو خرابه تک وتنها         دختری شبیه زهرا

دل ازم ربود و آرزوی رفتن به خرابه شام رو تودلم گذاشت

مگه میشه توشبی که همه زندگیمو ازش دارم تو خونه باشم؟؟؟؟؟؟

آخه شب سه ساله باشه من نرم؟؟؟ نه نه نه خدا اون روز رو نیاره

امشب شب قدر

شب سوم

بسم الله

به نیابت از آقا وامام وشهدا

ب ب ب با ب با می بینی بابا ؟؟؟؟ میشنوی با ب ب با ؟؟؟ آره منم رقیه ات

نپرس چرا لکنت گرفته زبونم با ب ب با ... آخه سیلی، کاری بود بابا

نپرس چرا خرابه نشین شدم بابا..بابا باب باب ب با نپرس چرا دلم خونه نپرس چرا چشام گریونه   بابا نبودی ببینی دخترای شامی چقد بهم فخر فروختن که ما بابا داریم توبابا نداری ااااااااااااااااااااااااااااااااای جانم بی بی جااااااااانم

بابا شب گرسنه خوابیدم اما بوی غذای شامیا میومد ااااااااااااااااااای

بابا پاهام رمق نداره بیام پیشت...  میدونم تو هم پا نداری بابا   ولی بیااااااااا که دیگه طاقت ندارم باباااااااا بیا تابهت بگم یواشکی که چی به سرم اومد بابا

اما نذاری عمه بفهمه ها باشه بابا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه تا میگفتم بابا عمه سپر به سیلی می شد نمی خوام عمه دیگه عذاب بکشه .بابا بیا منو بببببببررررر

بابا نبودی ببینی که بال وپرم سوخت اااااااااااااااااااااااای

بابا نبودی ببینی پر معجرم سوخت    جانم رقیه جان   جانم بی بی

اااااااااااااای

گفتم تویی بابای خوب و مهربان، زد    گفتم من چیزی نگفتم، بی امان زد

تاریک بود، چشمم جایی را نمی دید         تا دید تنهایم، رسیدو ناگهان زد

تا دستهای کوچکم روی سرم بود         با ضربه ای محکم به ساق استخوان زد

قدم فقط تا زیر زانویش می آمد         از کینه اما تا نفس تا داشت جان زد

اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای

بابا با با بابا بابا با با بابا بابا با با بابا بابا با با بابا بابا با با بابا بابا با با بابا

بخدا طاقت ندارم شب رقیه .............. آخه نامردا فقط سه سالشه اما کمرش...... موهاش........

نمازش خمیده..... ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای وااااااااااااااااااااااااااااااااااااای

شهدا   بخدا با دخترای شما اینطور برخورد نکردن دخترای شما رو نوازش کردن و احترام کردن

اما دختر اربابمون حسین  چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یتیمی  و صورت نیلی.......... افتاد از ناقه گفت بابا زدنش

پاهاش درد میکرد گفت بابا زدنش اااااااااااای ووووووووووای

بخدا از رقیه خوندن وگفتن سخته....حاج منصور راست گفت که شب رقیه، شب قدر

عشق یعنی یه پلاک که زده بیرون ازدل خاک

عشق یعنی یه شهید با لبای تشنه سینه چاک

اللهم عجل لولیک الفرج

خدایا رهبرم رو حفظ کن

خدایا به حق آبروی دو عالم آبروی مومنی ریخته نشه

خدایا مرگ رو در هیئت قرار بده

التماس دعا

بابا بابا بابا بابا بابا بابا  بابا بابا بابا بابا بابا بابا بابا بابا بابا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


90/9/8::: 1:43 ص
نظر()
  
  

سلام خدا بر حسین ویاران با وفایش

شب دوم هم رسید وهنوز صدای روضه ومداحی هیئت به گوشم نرسیده................

هنوز با حسرت وبغض به صفحه تلوزیون نگاه میکنم .....................هنوز دلم لایق نشده

حال جسمیم براه نیست و بدطور سرما خوردم به حدی که تمام روز تو رختخواب بودم

حال نداشتم بیام نت اما دلم طاقت نداشت .......باید امشب روضه گوش بدم...

خوشبحال رفقام امشب حسابی صفا کردن...خوشبحالشون مث من تنها نیستن........

آخی .........امشب کاروان رسید به کربلا.اااااااااااااااای

اگه الان تو هیئت بودم چه می شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چقد دلم تنگه واسه هیئت.....خداااااااا

روبه روت یه لیوان پرآب بذارن وبگن اجازه نداری بخوری....... الحمدلله

 

شب دوم محرم

بسم الله

 

بـــــار بگشـــــایید اینجـــــــا کربلاست     آب و خاکـــش با دل و جان آشنــاست

اینجا نسیم می وزد، این بوی سیب چیست؟   این سرزمین تیره و گرم ،ای غریب چیست؟

بی اختیار باز دلم شور می زند      روی لبت ترنم امن یجیب چیست؟

مادر مرا سپرده به تو جان مادرم    آوارگی و یا که اسیری نصیب چیست؟

شاید رباب بشنود آرام تر بگو      آن تیرهای چله نشین عجیب چیست؟

از دور تیغ و خنجرشان برق می زند   معلوم شد که معنی شیب الخضیب چیست

 

آره زینب جان بار هارو باز کنید که اینجا کربلاست ....

زینب جان ، میدونم مادر تورو به من سپرده ...زینب چرا زیر لب امن یجیب میخونی؟؟؟؟

اینجا فقط کربلاست.........فقط کربلاااااست

حسین جان ، عزیز مادرم بچه ها همه تشنه اند ........اینجا کجاست؟؟؟؟؟

شب دوم ، شب گناهکاراست شب توبه کاراست خوشبحالت حر ریاحی

حر جلو آقا رو گرفت ونذاشت بچه های ارباب آب بخورن...اما اون چیزی که حر رو حر کرد

نگه داشتن حرمت حضرت زهرا بود....

بخدا نمیدونم چی بگم....از وقتی که پام به هیئت باز شد همیشه وقتی از حر میگفتن دلم میگرفت که

خدایا منم دوست دارم مث حر باشم....حالم خوب نیست ....عادت ندارم به اینطور روضه گوش دادن

دلم هیئت میخواد ارباب........... دلم نوای یا حسین میخواد چقد حسرت؟؟؟

آقا همه چیزمو ازم بگیر اما هیئت وروضه هاتو ازم نگیر...من اشک ریختن تو هیئتت رو دوست دارم

آآآآآآآآآآآآآآقا از همه خوشی هام زدم وفقط تو رو دارم...تو دیگه رهام نکن....

نمیتونم بخدا تو این فضای مجازی واست هیئت برپا کنم .....

دلم خیمه عزاتو میخواد حســـــــــــیــــــــــن

حسین حسین حسین حسین حسین

حسین حسین حسین حسین حسین

حسین حسین حسین حسین حسین

شهدا شرمنده ام...................حاج حسین؟؟؟؟؟

اللهم عجل لولیک الفرج

خدایا رهبرم رو حفظ کن

خدایا به حق آبروی دو عالم آبروی مومنی ریخته نشه

التماس دعا

 


  
  

سلام خدا بر حسین ویاران با وفایش

شب دوم هم رسید وهنوز صدای روضه ومداحی هیئت به گوشم نرسیده................

هنوز با حسرت وبغض به صفحه تلوزیون نگاه میکنم .....................هنوز دلم لایق نشده

حال جسمیم براه نیست و بدطور سرما خوردم به حدی که تمام روز تو رختخواب بودم

حال نداشتم بیام نت اما دلم طاقت نداشت .......باید امشب روضه گوش بدم...

خوشبحال رفقام امشب حسابی صفا کردن...خوشبحالشون مث من تنها نیستن........

آخی .........امشب کاروان رسید به کربلا.اااااااااااااااای

اگه الان تو هیئت بودم چه می شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چقد دلم تنگه واسه هیئت.....خداااااااا

روبه روت یه لیوان پرآب بذارن وبگن اجازه نداری بخوری....... الحمدلله

 

شب دوم محرم

بسم الله

 

بـــــار بگشـــــایید اینجـــــــا کربلاست     آب و خاکـــش با دل و جان آشنــاست

اینجا نسیم می وزد، این بوی سیب چیست؟   این سرزمین تیره و گرم ،ای غریب چیست؟

بی اختیار باز دلم شور می زند      روی لبت ترنم امن یجیب چیست؟

مادر مرا سپرده به تو جان مادرم    آوارگی و یا که اسیری نصیب چیست؟

شاید رباب بشنود آرام تر بگو      آن تیرهای چله نشین عجیب چیست؟

از دور تیغ و خنجرشان برق می زند   معلوم شد که معنی شیب الخضیب چیست

 

آره زینب جان بار هارو باز کنید که اینجا کربلاست ....

زینب جان ، میدونم مادر تورو به من سپرده ...زینب چرا زیر لب امن یجیب میخونی؟؟؟؟

اینجا فقط کربلاست.........فقط کربلاااااست

حسین جان ، عزیز مادرم بچه ها همه تشنه اند ........اینجا کجاست؟؟؟؟؟

شب دوم ، شب گناهکاراست شب توبه کاراست خوشبحالت حر ریاحی

حر جلو آقا رو گرفت ونذاشت بچه های ارباب آب بخورن...اما اون چیزی که حر رو حر کرد

نگه داشتن حرمت حضرت زهرا بود....

بخدا نمیدونم چی بگم....از وقتی که پام به هیئت باز شد همیشه وقتی از حر میگفتن دلم میگرفت که

خدایا منم دوست دارم مث حر باشم....حالم خوب نیست ....عادت ندارم به اینطور روضه گوش دادن

دلم هیئت میخواد ارباب........... دلم نوای یا حسین میخواد چقد حسرت؟؟؟

آقا همه چیزمو ازم بگیر اما هیئت وروضه هاتو ازم نگیر...من اشک ریختن تو هیئتت رو دوست دارم

آآآآآآآآآآآآآآقا از همه خوشی هام زدم وفقط تو رو دارم...تو دیگه رهام نکن....

نمیتونم بخدا تو این فضای مجازی واست هیئت برپا کنم .....

دلم خیمه عزاتو میخواد حســـــــــــیــــــــــن

حسین حسین حسین حسین حسین

حسین حسین حسین حسین حسین

حسین حسین حسین حسین حسین

شهدا شرمنده ام...................حاج حسین؟؟؟؟؟

اللهم عجل لولیک الفرج

خدایا رهبرم رو حفظ کن

خدایا به حق آبروی دو عالم آبروی مومنی ریخته نشه

التماس دعا

 


90/9/7::: 1:17 ص
نظر()
  
  

سلام خدا بر حسین  ویارانش

سلام

ماه محرم اومد............. الحمدلله

زنده ام و دوباره مشکی برات میپوشم ......... الحمدلله

اما دلم پراز غمه.........باورم نمیشه شب اول محرم هیچ جا نرفتم آره هیچ جاااااااااااااااا بازم الحمدلله

مراسما دیر وقت شروع میشه ودیرهم تمام میشه، بابام نمیذاره تنها برم

کسی هم تو خونه پایه نیست واسه هیئت رفتن........................

ارباب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اینقد آلوده ام که راهم ندادی امشب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

باصفا تو که خدای کرمی؟؟؟؟؟؟؟تو که بابای رقیه ای (س)

باشه آقا هرچی تو بگی..............هرچی تو بگی فقط رهااااااااااااااااااااام نکن

ارباب  اینقد روسیاهم که لایق نبودم امشب بیام تو خیمه عزات بشینم................اااااای

میخوام اینجا تو همین خرابه مجازی هم واست هیئت برپا کنم

همین جا دهه اول واست عزاداری میکنم.منت سرم بذار وبه این خرابه ام سربزن

شب اول محرم

بسم الله

به نیابت از آقا و امام وشهدا

این کاروان سالار کیه به عشق زینب مبتلاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

دل این شهر برای نفسم تنگ شده    جان من کوفه میا کوفه دلش سنگ شده

سفیر حسینم واسیر دست نامردمان.......سفیر حسینم واربابم نمیداند اینجاچه غوغایست..................

نمیداند اینجا کوفیان در انتظار حرم حسین اند....

حسین جان برگرد........ آقا برگرررررررررد

نیا ااااااااااااااااااااا نیا اینجا دندون طمع تیز کردن برای شش ماهه ات..........

اینجا سه شعبه، سازنده اش کیسه کیسه زر گرفته است.......

خوب گشتم همه جا را خبری نیست میا      همه شادند دوباره خبر جنگ شده

آب و جارو شده این شهر برای سر تو        کوچه هاشان همه پاکیزه و کم سنگ شده

حسین جان نیااااااااااااااااا    اینجا مسابفه جمع کردن سنگ است

برگررررررررررررد حسین ، برگرررررررررررد وزینبت رو ببر

اینجا برای کشتن طفل سه ساله ات          هر لحظه حرف سیلی و مسمار میزنند

برگررررررد ورقیه ات روببر ، حسین جان برگررررررد که مردای کوفی به دختراشون قول دادن که گوشواره براشون میارن.

 همه جا صحبت از غارت اموال شماست     به خدا بیعتشان حقه و نیرنگ شده

برگرد تررررررررروخدا برگرد حسییییییییییییییییین.............

به گمانم که نمی بینمت و می میرم             اشک من با شرر خنده هماهنگ شده

دو سه شب پیش به دروازه دو قلاب زدند      که نگاهش به تماشای شما تنگ شده

دم مغرب همه رفتند و مرا دور زدند            حرمت نائب بی یار تو کمرنگ شده

 حسین جان ، وقتی بیایی مسلم دیگه نیستش......حلالم کن حسین

       حسین جان کوفی بی مروته ......حسین اربابم کوفی ها پشتمو خالی کردن.............

اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای.......نیا آقا ........برگرد ،.برگرد برای سرت جایزه گذاشتن برگررد

                مثل همیشه خاتمه با شهدا........کجایید ای شهیدان خدایی  کجایید ای سبکبالان عاشق....

 حاج حسین....دیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دیدی راهم نداد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون.. ...اللهم عجل لولیک الفرج

خدایا رهبر ما رو از همه بلایا حفظ کن

 خدایا به حق صاحب مجلس امشب اسلام رو پیروز گردان

             خدایا به آبروی دوعالم قسمت میدم آبروی هیچ مومنی ریخته نشه

        یــــــــــا حســــــــــــــــیــــــــــــــن

 

 

 


90/9/6::: 12:51 ص
نظر()
  
  
   1   2      >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام 20 روز که بابام از پیشم رفته 20 روز که یتیم شدم شادی روح بابام صلوات