سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر آوندى بدانچه در آن نهند تنگ شود جز آوند دانش که هر چه در آن نهند فراختر گردد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :10
بازدید دیروز :15
کل بازدید :144741
تعداد کل یاداشته ها : 51
103/2/17
9:14 ع
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
طلبه سه ساله[57]
سلام یه بچه طلبه ام که با نوای *تو خرابه تک وتنها دختری شبیه زهرا* هم هیئتی شدم هم طلبه هم شهدایی عاشق حاج حسین ومدهوش لبخندشم ودیوانه غروب شلمچه همه آرزوم اینه که : تو خرابه شام بمیرم *روی سنگ قبر من نوشته شه به خط عشق این حسینی بوده واسیر بانوی دمشق*

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

 

سلام خدا بر حسین ویارانش

 

رسید شبی که خیلی ها دربه درشن....رسید شب یتیمی ااای بابا حسین

رسید شب سیلی وصورت نیلی و افتادن از ناقه وپای پر آبله........

امشب رفتم هیئت خداااااااااااااا شکرت بخدا اگه نمیرفتم دق میکردم

با نوای یا رقیه هیئتی شدم و با شعر :

تو خرابه تک وتنها         دختری شبیه زهرا

دل ازم ربود و آرزوی رفتن به خرابه شام رو تودلم گذاشت

مگه میشه توشبی که همه زندگیمو ازش دارم تو خونه باشم؟؟؟؟؟؟

آخه شب سه ساله باشه من نرم؟؟؟ نه نه نه خدا اون روز رو نیاره

امشب شب قدر

شب سوم

بسم الله

به نیابت از آقا وامام وشهدا

ب ب ب با ب با می بینی بابا ؟؟؟؟ میشنوی با ب ب با ؟؟؟ آره منم رقیه ات

نپرس چرا لکنت گرفته زبونم با ب ب با ... آخه سیلی، کاری بود بابا

نپرس چرا خرابه نشین شدم بابا..بابا باب باب ب با نپرس چرا دلم خونه نپرس چرا چشام گریونه   بابا نبودی ببینی دخترای شامی چقد بهم فخر فروختن که ما بابا داریم توبابا نداری ااااااااااااااااااااااااااااااااای جانم بی بی جااااااااانم

بابا شب گرسنه خوابیدم اما بوی غذای شامیا میومد ااااااااااااااااااای

بابا پاهام رمق نداره بیام پیشت...  میدونم تو هم پا نداری بابا   ولی بیااااااااا که دیگه طاقت ندارم باباااااااا بیا تابهت بگم یواشکی که چی به سرم اومد بابا

اما نذاری عمه بفهمه ها باشه بابا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آخه تا میگفتم بابا عمه سپر به سیلی می شد نمی خوام عمه دیگه عذاب بکشه .بابا بیا منو بببببببررررر

بابا نبودی ببینی که بال وپرم سوخت اااااااااااااااااااااااای

بابا نبودی ببینی پر معجرم سوخت    جانم رقیه جان   جانم بی بی

اااااااااااااای

گفتم تویی بابای خوب و مهربان، زد    گفتم من چیزی نگفتم، بی امان زد

تاریک بود، چشمم جایی را نمی دید         تا دید تنهایم، رسیدو ناگهان زد

تا دستهای کوچکم روی سرم بود         با ضربه ای محکم به ساق استخوان زد

قدم فقط تا زیر زانویش می آمد         از کینه اما تا نفس تا داشت جان زد

اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای

بابا با با بابا بابا با با بابا بابا با با بابا بابا با با بابا بابا با با بابا بابا با با بابا

بخدا طاقت ندارم شب رقیه .............. آخه نامردا فقط سه سالشه اما کمرش...... موهاش........

نمازش خمیده..... ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای وااااااااااااااااااااااااااااااااااااای

شهدا   بخدا با دخترای شما اینطور برخورد نکردن دخترای شما رو نوازش کردن و احترام کردن

اما دختر اربابمون حسین  چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یتیمی  و صورت نیلی.......... افتاد از ناقه گفت بابا زدنش

پاهاش درد میکرد گفت بابا زدنش اااااااااااای ووووووووووای

بخدا از رقیه خوندن وگفتن سخته....حاج منصور راست گفت که شب رقیه، شب قدر

عشق یعنی یه پلاک که زده بیرون ازدل خاک

عشق یعنی یه شهید با لبای تشنه سینه چاک

اللهم عجل لولیک الفرج

خدایا رهبرم رو حفظ کن

خدایا به حق آبروی دو عالم آبروی مومنی ریخته نشه

خدایا مرگ رو در هیئت قرار بده

التماس دعا

بابا بابا بابا بابا بابا بابا  بابا بابا بابا بابا بابا بابا بابا بابا بابا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


90/9/8::: 1:43 ص
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام 20 روز که بابام از پیشم رفته 20 روز که یتیم شدم شادی روح بابام صلوات