به نام یگانه رفیقم خدا
سلام مهربونم، سلام همه هستی ام
اینقدربار گناهم سنگینه که میدونم نباید مستقیم باهات حرف بزنم
واسه همین امروز با عمه زینبه رقیه .س. اومدم پیشت
خدا،خیلی دل تنگم،خیلی
جسم وروحم دارن عذاب میکشن
جسمم تحمل درد بیماری رو نداره، روحم تحمل این همه گناه ودل آلوده رو نداره
دنیا سرم خراب میشه وقتی بم میگن : طلبه سه ساله توچرا اینقدر خوبی؟
وقتی میفهمم برام عزت وآبرو جمع کردی
خدا تو بهتر از همه میدونی که من کی ام، !!!!!!!!!!!!!
تو میدونی تومیدونی اما نه به دیگران میگی نه به روی خودم میاری،خدا مهربونیت داغونم میکنه
خدااااااااااااااااااااااااااااااااا خیلی دلم برات تنگ شده خیییییییلییییییییییییی
با همه آلودگی وپستی خیلی دوستت دارم آخه جز تو کسی رو ندارم
میدونم میدونم این نا آرومی به خاطر نداشتنه صبره ،نداشتن صبر!!!!!!!!!!!
خدایا به حق عمه زینب.س. بهم صبر بده. من به تنهایی تحمل صبر کردن رو ندارم به یه همراه مثل تو احتیاج دارم
خدااااااااااااااااااااااااا هیچ وقت تنهام نذار حتی اگه من تنهات گذاشتم.
دلم واسه حاج حسینم تنگ شده، خیلی وقته باهاش حرف نزدم میدونم از گناهام باخبره واسه همین رویی ندارم برم طرفش.
دیروز رفتم مزار شهدا ،مادر شهیدی به زبون عربی با بچش حرف میزد وگریه میکرد
از خودم بدم اومد خیلی خجالت کشیدم از شهدا خیلی
یه روزی یه روزگاری آرزوم شهید شدن بود
اما این د نیای صدر رنگ تموم دلمو آلود
خدا آرومم کن ، آرامش میخام.
ممنون که به حرفام گوش دادی ،
یگانه رفیقم به امید دیدار