سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه دردانشش اختلاف و دوگانگی نباشد . [امام باقر علیه السلام ـ در بیان معنای راسخان در دانش ـ]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :41
کل بازدید :145975
تعداد کل یاداشته ها : 51
103/9/3
7:56 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
طلبه سه ساله[57]
سلام یه بچه طلبه ام که با نوای *تو خرابه تک وتنها دختری شبیه زهرا* هم هیئتی شدم هم طلبه هم شهدایی عاشق حاج حسین ومدهوش لبخندشم ودیوانه غروب شلمچه همه آرزوم اینه که : تو خرابه شام بمیرم *روی سنگ قبر من نوشته شه به خط عشق این حسینی بوده واسیر بانوی دمشق*

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

 

به نام او که دوستش دارم اما….!!!؟؟؟

سلام خدا

بعضی وقتا مشکلاتی برام پیش میاد که واقعا از توانم خارج ‘اینجاست که تنها کسی که به ذهنم خطور میکنه تو واهل بیت هستید‘اینجاست که میفهمم قدرت زمینی ها خیلی محدود و قدرت تو نامحدود.

تو میتونی بعضی مسائل ومشکلات رو تو یه چشم برهم زدن درست کنی‘ اما گاهی اوقات مدتهای طولانی سپری میشه و تو تشیخیص میدی که الان وقتش نیست یا اینکه اینقدر صدای ناله ودرخواست کمک بنده ات رو دوست داری یه کم دیرتر بهش میدی.

میدونی چیه خدا ؟؟؟؟؟ راستش از تو که پنهون نیس یادته چه جوردم در خونه  ات گریه میکردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یادته گاهی حتی سرت داد میزدم که خسته شدم؟؟؟؟؟؟؟خدا ‘معذرت میخوام بخدا عمدی نبود

من حس میکردم که دیگه دعا های دو‘ سه ساله ام اثر کرده اما بعضی از آدمای زمین مانع میشد ن واین عذابم میداد.نمیدونم چرا ولی مطمئن بودم که اشتباه نمیکنم‘آخه طوری داشت درست میشد که ازت خواسته بودم اونم توشبای شهادت مادرم زهرا(ع) از اون شبها وایام فاطمیه چند ماهی میگذره‘قبل از ماه محرم مشکلمو حل کردی اونم به واسطه شهدا

گفتم شهدا یاد حاج حسین خرازی افتادم همین جا ازش معذرت میخوام چون خیلی اذیتش کردم تو این مدت گاهی باهاش دعوا میکردم که چرا صدامو نمی شنوه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

آره تو حوزمون یه نمایشگاه برا شهدا به کمک بچه ها زده بودیم‘عصر وقتی حوزه تعطیل بود اون زمینی رو بردم و

بهش گفتم که ……….

قبل از بردن اون آدم زمینی احساس میکردم که امروز جوابمو میگیرم!!!!!!!!!!!!

احساسم درست بود خدا به واسطه اهل بیت وشهدا کارمو راه انداخت اونجا بود که ایمان آوردم به اعتقادم که اگه هیچکس رو روی زمین نداشته باشی هستن کسایی که بیشتر از زمینی ها هواتو داشته باشن از اون روز خودمو برا روزهای سخت آماده کردم‘حتی بریدن از خانواده.

مهربونم از وقتی کارمو راه انداختی شرمنده ات هستم وقتی یادم میوفته که چه گستاخ بودم در برابرت اما تو شرایطم رو در ک میکردی وچیزی نمیگفتی.

خدا خیلی دلم برات تنگ شده

میدونی به حال اهل سنت خیلی تاسف خوردم که چه نعمت های بزرگی رو از خودشون گرفت!!!!!!!!!!!!!!!!

این سوال برام پیش اومد که دربرابر مشکلات چه میکنن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مثل همیشه به حرفام با صبوری گوش دادی ممنونم خدا

مهربونم به امید دیدار

 

 

 

 

 

 

 


88/11/5::: 3:49 ع
نظر()
  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام 20 روز که بابام از پیشم رفته 20 روز که یتیم شدم شادی روح بابام صلوات