به نام او که هرچه بگویم ازش کم گفتم
یه هویی دلم گرفت گفتم بیام یه چیزی بنویسم .باهات درد دل کنم
دیدم چیزی برای نوشتن ندارم جز حرفهای تکراری
وسمع دعایی اذا دعوتک
اگه عذابت رو تحمل کنم اما محال دوری تو تحمل کنم
اگر مرا به پستی ام مواخذه کنی منم تورو به کرمت مواخذه میکنم
وسمع ندایی اذا نادیتک
خودت گفتی:
توبه شکستی بیا هر آنچه هستی بیا
دست توسل بزن به دست غفار ما
میدونم دوستم داری امانمیدونم چرانمیتونم بفهم
به جهنمی ها می گم اگه اومدم جهنم دشمنش نیستم من عاشقشم...بزنه هم دوستش دارم.
حق داری بگی تو که دوست داری پس این همه بار گناهت چیه منم می گم
با همین بار گناهم آ خدا دوست دارم