به نام خدایی که رفیق، نارفیقاست
سلام مهربون خدا
اول از همه عزاداری هاتون قبول ، انشالله
روزای ماه محرم یکی پس از دیگری دارن سپری میشن،یادش بخیر،تو یکی از همین شبا بود که فهمیدم محبت
سه ساله آقام حسین.ع. تو وجودمه وازش بی خبرم ،برا همین مسیر زندگیمو عوض کردم.
چندسالی از تولد دوباره ام میگذره واز راهی که انتخاب کردم پشیمون نیستم ونخواهم شد.چون تو این راه خیلی چیزا
نصیبم شد که قبل از این بی بهره بودم، بگذرررررررررررررررررریم.
سخنران از آقا علی اکبر.ع. میگفت ولحظه نبردش وجان دادن در راه رفاقتش باخدا ،
جملات سخنران هیچوقت از ذهنم نمیره، میگفت:
علی اکبر .ع. به لحظه شهادت نزدیک میشد وهراسی نداشت از مرگ
فقط خدا رو میدید ، فانی در خدا شده بود، تسلیم رضایت خدا شده بود
اینجا بود که یاد وبلاگم افتادم وباخودم گفتم مگه برا خدا چی کردم که به خودم اجازه دادم خودمو
رفیق خدا خطاب کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا باید این جسارت بزرگ رو بکنم وخودمو رفیق خدا بدونم درحالی که همه کارام
برخلاف عالم رفاقته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه رفیق بخاطرطرفش از همه چیزش میگذره،اگه لازم باشه براش جون میده
اما من چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من که ادعای رفاقت با خدا دارم، چی واسه این رفاقت گذاشتم وسط ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
واین درحالی که خدا برام سنگ تموم گذاشت وهمه محبتشو گذاشت وسط.............................
میدونی چی گذاشت وسط ؟؟؟؟؟؟؟؟ بشماررررررررررررررر
محبت خانوم رقیه .س. ، نجات از دنیای آلوده ای که برا خودم درست کرده بودم ،هیئتی شدن،محجبه شد وچادری شدن،فاصله گرفتن از بعضی صفات بد،ازهمه مهمتر طلبه شدن، و.....................خیلی از محبتای دیگه که بیشتر منو شرمنده خدا میکنه.
من چی گذاشتم وسط ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بخدا هیچی نذاشتم ، هـــــیـــــــــــــــــــــچــــــــــــــــی
رفیق خدا، باید از هرچی دلش میخواد اما خدا نمیخواد،بگذره وبگه بیخیالش.
باید تمرین کنه که کاراشو فقط بخاطر خود خدا انجام بده اینطوری میگن عجب رفیق با معرفتی
رفیق خدا ،میتونه رفاقتشو با خیلی چیزا ثابت کنه مثل : رو دلت پا بذاری بخاطرپدر ومادر..................،
خلاصه اینکه وقتی تونستی خودتو نبینی، میتونی رفیق خدا باشی
اما من تنها چیزی که میبینم خوووووووووووودددددددددددمممممممممممم
خدایواشکی میگم کسی نشنونه : درسته نارفیقم اما دوســتــــت دارم، امید زندگـــیــمــــــی
مهربونم به امید دیدار