سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و مردى را دید که براى زیان دشمن خویش مى‏کوشید و به خود زیان مى‏رسانید بدو فرمود : ] تو کسى را مانى که به خود نیزه‏اى فرو برد تا آن را که پس وى سوار است بکشد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :19
بازدید دیروز :5
کل بازدید :144673
تعداد کل یاداشته ها : 51
103/2/12
10:40 ص
موسیقی
مشخصات مدیروبلاگ
 
طلبه سه ساله[57]
سلام یه بچه طلبه ام که با نوای *تو خرابه تک وتنها دختری شبیه زهرا* هم هیئتی شدم هم طلبه هم شهدایی عاشق حاج حسین ومدهوش لبخندشم ودیوانه غروب شلمچه همه آرزوم اینه که : تو خرابه شام بمیرم *روی سنگ قبر من نوشته شه به خط عشق این حسینی بوده واسیر بانوی دمشق*

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

سلام خدا بر حسین ویاران با وفایش

شب دوم هم رسید وهنوز صدای روضه ومداحی هیئت به گوشم نرسیده................

هنوز با حسرت وبغض به صفحه تلوزیون نگاه میکنم .....................هنوز دلم لایق نشده

حال جسمیم براه نیست و بدطور سرما خوردم به حدی که تمام روز تو رختخواب بودم

حال نداشتم بیام نت اما دلم طاقت نداشت .......باید امشب روضه گوش بدم...

خوشبحال رفقام امشب حسابی صفا کردن...خوشبحالشون مث من تنها نیستن........

آخی .........امشب کاروان رسید به کربلا.اااااااااااااااای

اگه الان تو هیئت بودم چه می شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چقد دلم تنگه واسه هیئت.....خداااااااا

روبه روت یه لیوان پرآب بذارن وبگن اجازه نداری بخوری....... الحمدلله

 

شب دوم محرم

بسم الله

 

بـــــار بگشـــــایید اینجـــــــا کربلاست     آب و خاکـــش با دل و جان آشنــاست

اینجا نسیم می وزد، این بوی سیب چیست؟   این سرزمین تیره و گرم ،ای غریب چیست؟

بی اختیار باز دلم شور می زند      روی لبت ترنم امن یجیب چیست؟

مادر مرا سپرده به تو جان مادرم    آوارگی و یا که اسیری نصیب چیست؟

شاید رباب بشنود آرام تر بگو      آن تیرهای چله نشین عجیب چیست؟

از دور تیغ و خنجرشان برق می زند   معلوم شد که معنی شیب الخضیب چیست

 

آره زینب جان بار هارو باز کنید که اینجا کربلاست ....

زینب جان ، میدونم مادر تورو به من سپرده ...زینب چرا زیر لب امن یجیب میخونی؟؟؟؟

اینجا فقط کربلاست.........فقط کربلاااااست

حسین جان ، عزیز مادرم بچه ها همه تشنه اند ........اینجا کجاست؟؟؟؟؟

شب دوم ، شب گناهکاراست شب توبه کاراست خوشبحالت حر ریاحی

حر جلو آقا رو گرفت ونذاشت بچه های ارباب آب بخورن...اما اون چیزی که حر رو حر کرد

نگه داشتن حرمت حضرت زهرا بود....

بخدا نمیدونم چی بگم....از وقتی که پام به هیئت باز شد همیشه وقتی از حر میگفتن دلم میگرفت که

خدایا منم دوست دارم مث حر باشم....حالم خوب نیست ....عادت ندارم به اینطور روضه گوش دادن

دلم هیئت میخواد ارباب........... دلم نوای یا حسین میخواد چقد حسرت؟؟؟

آقا همه چیزمو ازم بگیر اما هیئت وروضه هاتو ازم نگیر...من اشک ریختن تو هیئتت رو دوست دارم

آآآآآآآآآآآآآآقا از همه خوشی هام زدم وفقط تو رو دارم...تو دیگه رهام نکن....

نمیتونم بخدا تو این فضای مجازی واست هیئت برپا کنم .....

دلم خیمه عزاتو میخواد حســـــــــــیــــــــــن

حسین حسین حسین حسین حسین

حسین حسین حسین حسین حسین

حسین حسین حسین حسین حسین

شهدا شرمنده ام...................حاج حسین؟؟؟؟؟

اللهم عجل لولیک الفرج

خدایا رهبرم رو حفظ کن

خدایا به حق آبروی دو عالم آبروی مومنی ریخته نشه

التماس دعا

 


  
  

سلام خدا بر حسین ویاران با وفایش

شب دوم هم رسید وهنوز صدای روضه ومداحی هیئت به گوشم نرسیده................

هنوز با حسرت وبغض به صفحه تلوزیون نگاه میکنم .....................هنوز دلم لایق نشده

حال جسمیم براه نیست و بدطور سرما خوردم به حدی که تمام روز تو رختخواب بودم

حال نداشتم بیام نت اما دلم طاقت نداشت .......باید امشب روضه گوش بدم...

خوشبحال رفقام امشب حسابی صفا کردن...خوشبحالشون مث من تنها نیستن........

آخی .........امشب کاروان رسید به کربلا.اااااااااااااااای

اگه الان تو هیئت بودم چه می شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چقد دلم تنگه واسه هیئت.....خداااااااا

روبه روت یه لیوان پرآب بذارن وبگن اجازه نداری بخوری....... الحمدلله

 

شب دوم محرم

بسم الله

 

بـــــار بگشـــــایید اینجـــــــا کربلاست     آب و خاکـــش با دل و جان آشنــاست

اینجا نسیم می وزد، این بوی سیب چیست؟   این سرزمین تیره و گرم ،ای غریب چیست؟

بی اختیار باز دلم شور می زند      روی لبت ترنم امن یجیب چیست؟

مادر مرا سپرده به تو جان مادرم    آوارگی و یا که اسیری نصیب چیست؟

شاید رباب بشنود آرام تر بگو      آن تیرهای چله نشین عجیب چیست؟

از دور تیغ و خنجرشان برق می زند   معلوم شد که معنی شیب الخضیب چیست

 

آره زینب جان بار هارو باز کنید که اینجا کربلاست ....

زینب جان ، میدونم مادر تورو به من سپرده ...زینب چرا زیر لب امن یجیب میخونی؟؟؟؟

اینجا فقط کربلاست.........فقط کربلاااااست

حسین جان ، عزیز مادرم بچه ها همه تشنه اند ........اینجا کجاست؟؟؟؟؟

شب دوم ، شب گناهکاراست شب توبه کاراست خوشبحالت حر ریاحی

حر جلو آقا رو گرفت ونذاشت بچه های ارباب آب بخورن...اما اون چیزی که حر رو حر کرد

نگه داشتن حرمت حضرت زهرا بود....

بخدا نمیدونم چی بگم....از وقتی که پام به هیئت باز شد همیشه وقتی از حر میگفتن دلم میگرفت که

خدایا منم دوست دارم مث حر باشم....حالم خوب نیست ....عادت ندارم به اینطور روضه گوش دادن

دلم هیئت میخواد ارباب........... دلم نوای یا حسین میخواد چقد حسرت؟؟؟

آقا همه چیزمو ازم بگیر اما هیئت وروضه هاتو ازم نگیر...من اشک ریختن تو هیئتت رو دوست دارم

آآآآآآآآآآآآآآقا از همه خوشی هام زدم وفقط تو رو دارم...تو دیگه رهام نکن....

نمیتونم بخدا تو این فضای مجازی واست هیئت برپا کنم .....

دلم خیمه عزاتو میخواد حســـــــــــیــــــــــن

حسین حسین حسین حسین حسین

حسین حسین حسین حسین حسین

حسین حسین حسین حسین حسین

شهدا شرمنده ام...................حاج حسین؟؟؟؟؟

اللهم عجل لولیک الفرج

خدایا رهبرم رو حفظ کن

خدایا به حق آبروی دو عالم آبروی مومنی ریخته نشه

التماس دعا

 


90/9/7::: 1:17 ص
نظر()
  
  

سلام خدا بر حسین  ویارانش

سلام

ماه محرم اومد............. الحمدلله

زنده ام و دوباره مشکی برات میپوشم ......... الحمدلله

اما دلم پراز غمه.........باورم نمیشه شب اول محرم هیچ جا نرفتم آره هیچ جاااااااااااااااا بازم الحمدلله

مراسما دیر وقت شروع میشه ودیرهم تمام میشه، بابام نمیذاره تنها برم

کسی هم تو خونه پایه نیست واسه هیئت رفتن........................

ارباب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟اینقد آلوده ام که راهم ندادی امشب؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

باصفا تو که خدای کرمی؟؟؟؟؟؟؟تو که بابای رقیه ای (س)

باشه آقا هرچی تو بگی..............هرچی تو بگی فقط رهااااااااااااااااااااام نکن

ارباب  اینقد روسیاهم که لایق نبودم امشب بیام تو خیمه عزات بشینم................اااااای

میخوام اینجا تو همین خرابه مجازی هم واست هیئت برپا کنم

همین جا دهه اول واست عزاداری میکنم.منت سرم بذار وبه این خرابه ام سربزن

شب اول محرم

بسم الله

به نیابت از آقا و امام وشهدا

این کاروان سالار کیه به عشق زینب مبتلاست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

دل این شهر برای نفسم تنگ شده    جان من کوفه میا کوفه دلش سنگ شده

سفیر حسینم واسیر دست نامردمان.......سفیر حسینم واربابم نمیداند اینجاچه غوغایست..................

نمیداند اینجا کوفیان در انتظار حرم حسین اند....

حسین جان برگرد........ آقا برگرررررررررد

نیا ااااااااااااااااااااا نیا اینجا دندون طمع تیز کردن برای شش ماهه ات..........

اینجا سه شعبه، سازنده اش کیسه کیسه زر گرفته است.......

خوب گشتم همه جا را خبری نیست میا      همه شادند دوباره خبر جنگ شده

آب و جارو شده این شهر برای سر تو        کوچه هاشان همه پاکیزه و کم سنگ شده

حسین جان نیااااااااااااااااا    اینجا مسابفه جمع کردن سنگ است

برگررررررررررررد حسین ، برگرررررررررررد وزینبت رو ببر

اینجا برای کشتن طفل سه ساله ات          هر لحظه حرف سیلی و مسمار میزنند

برگررررررد ورقیه ات روببر ، حسین جان برگررررررد که مردای کوفی به دختراشون قول دادن که گوشواره براشون میارن.

 همه جا صحبت از غارت اموال شماست     به خدا بیعتشان حقه و نیرنگ شده

برگرد تررررررررروخدا برگرد حسییییییییییییییییین.............

به گمانم که نمی بینمت و می میرم             اشک من با شرر خنده هماهنگ شده

دو سه شب پیش به دروازه دو قلاب زدند      که نگاهش به تماشای شما تنگ شده

دم مغرب همه رفتند و مرا دور زدند            حرمت نائب بی یار تو کمرنگ شده

 حسین جان ، وقتی بیایی مسلم دیگه نیستش......حلالم کن حسین

       حسین جان کوفی بی مروته ......حسین اربابم کوفی ها پشتمو خالی کردن.............

اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای.......نیا آقا ........برگرد ،.برگرد برای سرت جایزه گذاشتن برگررد

                مثل همیشه خاتمه با شهدا........کجایید ای شهیدان خدایی  کجایید ای سبکبالان عاشق....

 حاج حسین....دیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دیدی راهم نداد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون.. ...اللهم عجل لولیک الفرج

خدایا رهبر ما رو از همه بلایا حفظ کن

 خدایا به حق صاحب مجلس امشب اسلام رو پیروز گردان

             خدایا به آبروی دوعالم قسمت میدم آبروی هیچ مومنی ریخته نشه

        یــــــــــا حســــــــــــــــیــــــــــــــن

 

 

 


90/9/6::: 12:51 ص
نظر()
  
  

 

شلمچه جمعه هشتم اسفند ماه سال 1365  

  اوضاع بدجوری گره خورده بود.ماشین های غذا را می زدند و بچه ها گرسنه مانده بودند.

گفته بود چند دیگ غذا بگذارند تو نفربر و ببرند خط .

گفتند:راننده نفربر آماده شده برای بردن غذا. گریه اش گرفت و به همه گفت:

از این راننده یاد بگیرید.می داند هرکس قبل از او رفته،برنگشته،اما دارد می رود.

اصلا من باید بروم این راننده را ببینم وپیشانی اش را ببوسم.

پیرمرد بود،حاجی رفت پیشانی اش را ببوسد.

گفت:این غذا بایدهرطوری شده به بچه ها برسد.

اگر نمی توانی، بگو خودم بنشینم پشت فرمان. همان جا بود که خمپاره آمد.  

ناگه دلها فرو ریخت،جانها افسردند،بسییجیها همه گریستند...

اما تو بر خاک افتاده بودی و گونه های پیرمرد هنوز گرمی بوسه هایت را احساس می کرد.

 


90/8/1::: 9:13 ص
نظر()
  
  

                                                            به نام تنها همدمم، خدا

سلام مهربون خدا

......................................................................................................................................................

......................................................................................................................................................

.......................................................................................................................................................

......................................................................................................................................................

......................................................................................................................................................

.......................................................................................................................................................

......................................................................................................................................................

......................................................................................................................................................

.......................................................................................................................................................

......................................................................................................................................................

......................................................................................................................................................

.......................................................................................................................................................

بین من وتو خانونم رقیه.س. وحاج حسن خرازی بمونه، باشه خدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فقط ما چهارتا

به امید دیدار تنها رفیقم{#emotions_dlg.160}


  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >
پیامهای عمومی ارسال شده
+ سلام 20 روز که بابام از پیشم رفته 20 روز که یتیم شدم شادی روح بابام صلوات