پيام دوستان
در انتظار آفتاب
103/8/23
سعيد عبدلي
@};-
#حسين عاشوري#
@};-
كيوان گيتي نژاد و
يچ کدوم رو به نحو صحيح اداره نکرديم اين دو ملزم و ملازم يکديگرند اما دليل مدبر هم رو درست پيدا نکردند دليلش درست اما مدبرش آدم کار بلدي در راس انتخاب و کارش نبود
به دنياي شعر و ترانه
سلام عالي بود خوشحال ميشم از وبلاگ من هم ديدن کنيد و نظرتون رو بفرماييد@};-
+
[تلگرام]
*تلنگر*
خوب است آدمي
جوري زندگي کند که آمدنش
چيزي به اين دنيا اضافه کند…
و رفتنش چيزي از آن کم …!
حضور آدمي بايد وزني در اين دنيا داشته باشد...
بايد که جاي پايش در اين دنيا بماند
آدم خوب است که آدم بماند و آدم تر از دنيا برود.
نيامده ايم تا جمع کنيم
آمده ايم تا ببخشيم،
آمده ايم تا عشق را ؛
ايمان را ؛
دوستي را ؛
با ديگران قسمت کنيم و غني برويم
آمده ايم تا جاي خالي را پر کنيم...
که فقط و فقط با وجود ما پر ميشود و بس!
بي حضور ما نمايش زندگي چيزي کم داشت...
آمده يم تا بازيگر خوب صحنه زندگي خود باشيم.
همابانو
103/8/15
+
داشتم در آرامگاه پارسي يار چرخي مي زدم و پروفايل ها و وبلاگ هاي خاموششان را نگاهي مي کردم.
با خودم گفتم اين خانه هاي خالي از سکنه، زماني ساکناني داشته اما حالا جز آثاري، از آنها هيچ باقي نمانده است.
*مي دانم که اين خانه هم زماني بي سکنه مي شود و ما مسافران ديار ديگر مي شويم و در آنجا حسرت ها خواهيم خورد براي روزهايي که ساکن اين خانه ها بوده ايم .*
حالا که فکرش را مي کنم مي بينم چقدر دلم ...
در انتظار آفتاب
103/8/12
براي ساکنان اين خانه هاي مجازي تنگ شده و چقدر حس غريبي دارم. کاش ميشد برگشت به همان زمان ها که همسايه بوديم و هر روز يا هفته اي يک روز حداقل همديگر را ملاقات مي کرديم و احوال يکديگر را مي پرسيديم.
مي خنديديم و يا گاهي اوقات گريه مي کرديم با هم. شادي روحتان اي دوستان عزيز تر از جان در اين دومين روز محرم الحرام صلواتي هديه مي کنم و آرزو مي کنم همين امروز همنشين سفره ي ارباب بي کفنتان اباعبدالله الحسين باشيد.
همابانو
103/8/2
+
هرکجا هستم باشم...
آسمان مال من است...
پنجره، فکر، هوا ،عشق، زمين، مال من است....
و تــــو...
2-اشراق
103/7/19
29 فرد دیگر
265 فرد دیگر
5 فرد دیگر
+
بار دگر مرا از خواب بيدار کن رئيس (جمهور)
يک هم که شد دل را تيمار کن رئيس
گو و بخند گو نيست اين ماجرا
دستم بگير و رد اين اخبار کن رئيس
تکيه بزن بر کرسي عدل علي
ابرار را نزد خود احضار کن رئيس
عذاب عزلت يک مرد را
با خنده اي اجبار کن رئيس
خرابات خيال خادمي خسته
به يک نقاره انکار کن رئيس
مادرم مُرد از بس خون گريست
خنده را بر او بي اختيار کن رئيس
همابانو
103/6/24
+
هيچوقت فکر نميکردم از رفتن آقاي رئييسي اينهمه ناراحت بشم
اينهمه گريه کنم
خدايا بما صبر بده
خديا جاشونو پر کن
همابانو
103/6/24
جاي هيچ کس هيچوقت قابل پر کردن و جا سازي ساير به جاي واحد نخواهد بود همه ما مرام و خصوصياتي داريم مختص به متکلم وحده يعني هرکس با استعدادها و مرام ها و باورهايي متولد ميشود پرورش مي يابد و به وقت نياز به کار گرفته ميشوند مثل شهيد سردار سليماني و شهيد رئيسي اينجا بدترين آدمها هم خصوصياتي دارند که شايد احسن الخالقين هم قادر به جبران و جايگزيني آن فرد نميشود
چه برسد به اينکه جواهراتي و عجيبه هايي چون شهيدان بزرگواري که بيان داشتم من هم به عنوان احمق ترين و بدون کوچکترين حسنات هم شايد خصوصياتي و پتانسيلهايي در من طول عمرم به جريان افتاده باشد که روزي بيعتم ارزش يابد و براي مرام بيعتمداري و خلوص سربازي خود به درد مولي و عشق دنيا و آخرت ام بخورم